روستای متکازین(قسمت نهم)
💠بسم الله الرحمن الرحیم💠
روستای زیبای متکازین
یکی از مردان بزرگ متکازین مرحوم آقا سیدباقر باقری بن سید محمد بن حاج سید محمود حسینی بوده است. وی که تحصیلات خود را در مکتب خانه متکازین فرا گرفت و برای کسب علم طلبگی به حوزه علمیه بهشهر مهاجرت نمود و مدتی در آن حوزه علمیه برای فراگرفتن علم و دانش در کلاس درس حضرت آیت الله حاج سید محسن نبوی اشرفی گذراند. به علت کار کشاورزی و دامداری جهت امرار و معاش به روستای متکازین برگشت. در سن جوانی با دختر حجت الاسلام میرابوطالب کاظمی به نام سیده عمه کاظمی ازدواج نمود که ثمره این ازدواج دو پسر به نام های حاج سید محمدجعفر باقری و حاج سید محمدکاظم باقری و دو دختر به نام های حاجیه سید زهره کاظم دخت باقری و سیدطاهره باقری که بعد از شهادت پدرش به دست خوانین از دلتنگی برای پدر جان به جان آفرین تسلیم کرد.
این بزرگوار از همسر دومش کشور محسن دخت نیز دختری به نام حاجیه سیده بی بی زهرا محسن دخت باقری که در تابستان امسال در سن یکصد سالگی دار فانی را وداع گفت به دنیا آمد. این سید بزرگوار دارای اخلاق نیکو و اهل معاشرت با دوستان و آشنایان بود.از جمله این دوستان حضرت آیت الله آقا سید محسن نبوی اشرفی پدر خانم حضرت آیت الله العظمی حاج میرزا هاشم آملی مرجع عالیقدر جهان تشیع می باشد.
آیت الله آقا سید محسن نبوی اشرفی سال های متمادی حدود سه ماه فصل تابستان را در متکازین منزل همین سید بزرگوار می گذرانید.
رحمانی های خلیل شهر نیز ارتباط تنگاتنگی با این سید والا مقام داشته اند و آن ها نیز جهت رفتن به اسب تازنان، هم در رفت هم در برگشت چند روزی را در متکازین در منزل مرحوم آقا سید باقر باقری میگذراندند.
مرحوم آقا سید باقر باقری مردی زیبا اندام و خوش چهره بوده است. وی مردی شجاع و بی باک در دفاع از حقوق اهالی روستای متکازین با خوانین منطقه یخکش درافتاد و جسورانه در منزل خان در روستای یخکش به یاور خان یخکشی حمله ور گردید که این کار او برای خان گران تمام شد آن هم در حضور دیگران مخصوصا آیت الله حاج شیخ عباس عرفانی نیالایی که شاهد ماجرا بوده است که بارها شجاعت و بی باکی جسورانه این سید جلیل القدر را برای بازماندگان و فرزندانش تعریف نمود. از همان جا بود که خان یخکش کینه ی این سید را به دل گرفت و به عاملین خود دستور داد که هر چه زودتر جواب این سید را بدهند. این سید بزرگوار شبی را جهت سرکشی از دام های خود به مزرعه گترجه سر دامداری و بنه خود عزیمت نمود.سید گالش ها را به خانه هایشان فرستاد تا شبی را در کنار خانواده خود به استراحت بپردازند.فرزند بزرگش حاج سید محمدجعفر باقری که ۸سال بیشتر نداشت به همراه خواهرزاده اش عبدالرحیم فلاحتی نیز که ۱۲ ساله بود کنارش بودند. غافل از این که دست کینه و نفرت شیطانی عاملین خان در تعقیب او می باشند. نیمه ی همان شب به کلبه ی او رفته و با چاقو و دشنه سینه اش را شکافتند و قلب نازنینش را مثل قلب حضرت حمزه سیدالشهدا از سینه درآوردند.صبح که بچه ها از خواب بیدار شدند، کلبه و محوطه داخل آن را پر از خون دیده که جسم بی جان این سید بزرگوار در خون خویش غلطیده بود. ننگ و نفرین ابدی بر قاتلان بی رحم این سید بزرگوار که بر سنگ مزارش نیز نوشته اند این سید بزرگوار به دست عوامل مزدور خوانین جهت دفاع از حقوق مردم متکازین به درجه رفیع شهادت رسیده است.روحش شاد.
#ادامه_دارد...
منبع:سید جبل النوری